مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:21952 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:53

عشق به خدا يعني چه و چگونه بدست مي آيد؟
از نامه اي از سوخته دلي رسيده، حيراني در كوي دوست و جوينده اي با عطش عشق، عشق به آنكه سزاوار عشق ورزي است و او كه مبدأ همه كمال ها و زيبايي هاست. ولي كيست كه در اين ره خود حيران نباشد، همه در اين راه اظهار درماندگي كرده اند، مگر پيامبرش نفرموده: {Hالهي ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك H}؛ {Mخدايا ما تو را آن گونه كه بايد نشناختيم و آن گونه مي بايست عبادت نكرديم M}. و مگر خود نفرموده است : {H{/Bوَ ما قَدَرُوا اَللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ {w1-6w}{I6:91I}*/} H}؛ {Mخدا را آن گونه كه شايسته اوست نسنجيده و نشناخته اندM}، {V(انعام، آيه 91)V}. ولي چه بايد كرد؟ چرا كه سر وجود طلب است، طلب او كه همه چيز است. {Sغبار راه طلب كه كيمياي بهروزيست # غلام دولت آن خاك عنبرين بويم S} {Sهر كسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت # زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي S} {Sگنج عشق خود نهادي در دل ويران ما# سايه دولت بر اين گنج خراب انداختي S} {Sاي قباي پادشاهي راست بر بالاي تو# زينت تاج و نگين از گوهر والاي توS} {Sآنچه اسكندر طلب كرد و ندادش روزگار# جرعه اي بود از زلال جام جان افزاي توS} {Sهمتم بدرقه راه كن اي طاير قدس # كه درازست ره مقصد و من نو سفرم S} {Sخرم آن روز كزين مرحله بربندم بار# وز سر كوي تو پرسند رفيقان خبرم S} {Sحافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل # ديده دريا كنم از اشك و درو غوطه خورم S} چه كنيم كه نثر را ياراي سخن عشق نيست و زبان شعر در اين صحنه گوياتر است. بلي غايت اين خلقت معرفت خداست؛ ولي اي عزيز! معرفت يك راه و دو راه ندارد. حكما گفته اند: {Hالطرق الي اللَّه بعدد انفس الخلايق H}؛ {Mراه هاي به سوي خدا به اندازه نفوس خلايق است M}. گرچه مجموعه راه هاي وصول به معرفت اللَّه را سه راه دانسته اند : 1- راه عقل و برهان هاي فلسفي، 2- راه دل و فطرت، 3- راه طبيعت. البته اين راه ها با يكديگر متضاد نبوده و هر كس به فرا خور خود راهي را طي مي كند. و اينها همه راه هاي معرفت خدا هستند؛ بدين معنا كه عقل و دل به وجود او گواهي مي دهند و ترديدي در مورد او روا ندارند. اما وصول به خداوند راهي بس دشوار و سنگين است، و حاصل آن نيز به اندازه همه هستي ارزشمند است. براي رسيدن به اين شهود حقيقت بايد منازل و مقاماتي را طي كرد كه گفته اند: {Hان بين العبد والحق الف مقام من نور و ظلمة H}؛ {Mبين بنده و حق هزار مقام از نور و ظلمت است M}. {Sاو را به چشم پاك توان ديد چون هلال # هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست S} عارفان براي سير سالكان در اين راه صد منزل برآورد كرده اند كه برخي از آنها در كتاب هايي مانند: منازل السائرين، خواجه عبداللَّه انصاري آمده است. البته بدون همراهي خضر طي مسير دشوار و چه بسا ناممكن است، بنابراين مي بايستي از رهروان اين راه استمداد نمود. {Sدر اين ورطه كشتي فرو شد هزار# كه پيدا نشد تخته اي بر كنارS} {Sكه خاصان در اين ره فَرس رانده اند# به «لا احصي» از تك فرو مانده اندS} «عشق» نام گياهي است كه در فارسي آن را «پيچك» خوانند (علفي كه اطراف بوته هاي انگور و... مي پيچد و چه بسا آن را از كار انداخته و خشك مي كند) و چون شوق موكد نيز شايق را چنان مجذوب معشوق مي گرداند كه ديگر خودي نمي بيند و فاني مي شود آن را اصطلاحا «عشق» گويند. بنابراين در عشق دوگانگي نيست و عاشق جز معشوق و معبود نمي بيند و نمي شناسد و مانند پروانه اي است كه درپرتو شمع فروزان محبوب خود را مي سوزاند. به تعبير امام راحل(ره): {Sعاشقان روي او را خانه و كاشانه نيست # مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نيست S} {Sگر اسير روي اويي نيست شو پروانه شو# پاي بند ملك هستي در خور پروانه نيست S} {Sمست شو ديوانه شو از خويشتن بيگانه شو# آشنا با دوست راهش غير اين بيگانه نيست S} اما اين كه چنين عشقي چگونه حاصل مي شود؟ بايد گفت: ريشه اين عشق درنهاد و فطرت هر كس نهفته است. زيرا انسان ذاتا عاشق كمال و جمال است و درهرجا جمال و كمالي تشخيص داد به سمت آن مي گرود. ليكن غالبا كمالات ناقص را مي يابد و دلباختگي و سرسپردگي در برابر آن حجاب روءيت جمال و كمال مطلق مي شود. ولي آن كس كه ذات جميل علي الاطلاق و كمال مطلقه را بشناسد به ديگري دل نخواهد سپرد و جز بدو نخواهد انديشيد. بنابراين اولين توشه اين راه معرفت است و معرفت پروردگار از سويي با مطالعه و تدبر و تفكر و از سوي ديگر با پالايش نفس از رذايل و عبوديت و اطاعت كامل از احكام شريعت ميسر است. از اين رو بايد دانست كه راه دراز و پر خطري پيش روست. به قول حافظ: {Sالا يا ايها الساقي ادركأسا و ناولها# كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل هاS} * * * {Sاز صداي سخن عشق نديدم خوش تر# يادگاري كه در اين گنبد دوار بماندS} {Sراهيست ره عشق كه هيچش كناره نيست # آنجا جز آنكه جان بسپارند چاره نيست S} عزيزا ! كوتاه سخن آن كه راه ، راهي مشكل اما به غايت ارزشمند است و نياز به طلب و همت دارد. تهذيب نفس از هر گونه رذيلت اخلاقي و حيواني، مقدمه ورود به دار ايمان و معرفت است. اخلاص عمل براي خدا و خالي شدن از هرگونه شرك، سكويي ديگر براي اين حركت است. {Hمن كان للَّه كان اللَّه له H}؛ {Mهر كس براي خدا باشد خدا براي او خواهد بودM}. پيامبر خدا(ص) فرمود: {Hمن اخلص للَّه اربعين يوماً فجر اللَّه ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه H}؛ {Mكسي كه چهل روز عمل خويش را براي خدا خالص كند خداوند چشمه هاي حكمت را از قلب او بر زبانش جاري مي كند».M} بلي قلب و دل اگر چون آيينه اي از زنگار شرك ، ريا و گناه پاك گرديد، حقيقت در آن تجلي مي يابد. اگر كسي همانند چمران شد، روشن است كه او نيز آنچه را چمران ديد مي بيند و مي شنود. گرچه سخن در اين زمينه بي پايان است، ولي ناچاريم به همين قدر اكتفا كنيم كه : {Sگر در خانه كس است # يك حرف بس است S} با خواندن قرآن و دعا مأنوس باشيد. البته همه چيز با خواندن قرآن و دعا حل نمي شود. اين ها جنبه هاي نظري هستند ولي مي دانيم كه هر اندازه جنبه هاي نظري تقويت شود به تقويت عمل و صحت آن نيز كمك خواهد كرد. براي نمونه دعاي ابو حمزه ثمالي، تصويري كامل از سير عرفاني، عقلاني و معرفتي انسان به سوي خدا و گفت وگوي با اوست. بنابراين گرچه مسائل نظري عطش را مرتفع نمي كند ولي بسيار ضروري هستند. بنابراين خواندن قرآن و ممارست بر ادعيه را با روشي نو آغاز كنيد. در اينجا مناسب است چند بيت از مفسر، عارف و فيلسوف وارسته، علامه طباطبايي نقل كنيم: {Sهمي گويم و گفته ام بارها# بود كيش من مهر دلدارهاS} {Sچه فرهادها مرده در كوه ها# چه حلاج ها رفته بر دارهاS} {Sپرستش به مستي است در كيش عشق # برونند زين حلقه هشيارهاS} {Sبه شادي و آسايش و خواب و خور# ندارند كاري دل افكارهاS} {Sچه دارد جهان جز دل و مهر يار# مگر تو ده هايي و پندارهاS} در پايان چكيده اي از توصيه هاي عارف بزرگ مرحوم ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي را ذكر مي كنيم باشد كه از انفاس قدسي او بهره مند گرديم: «... بايد انسان يك مقدار زياده بر معمول تقليل غذا و استراحت بكند تا جنبه حيوانيت كمتر و روحانيت قوت بگيرد .... اولاً روز و شب زياده از دو مرتبه غذا نخورد حتي تنقّل في ما بين الغذائين نكند. ثانياً هر وقت غذا مي خورد بايد مثلاً يك ساعت بعد از گرسنگي بخورد و آن قدر بخورد كه تمام سير نشود... گوشت زياد نخورد .... و اگر بتواند روزه هاي سه روز هر ماه را ترك نكند... شبانه روز شش ساعت بخوابد و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زياد نمايد. در تقويت روحانيت، اولاً دائماً بايد همّ و حزن قلبي به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانياً تا مي تواند ذكر و فكر را ترك نكند كه اين دو جناح سير آسمان معرفت است. در ذكر اذكار صبح و شام اهم آنهاست كه در اخبار وارد شده و اهم تعقيبات صلوات و عمده تر ذكر وقت خواب - كه در اخبار مأثور است - به خصوص با وضو و ذكر به خواب رود ... زمستان ها سه ساعت و تابستان ها يك ساعت شب خيزي داشته باشد ... در سجده ذكر يونسي ترك نشود، {H{/Bلا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ {w16-24w}{I21:87I}/}H}) تلاوت قرآن به قصد هديه به حضرت ختمي مرتبت ({Hصَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم H}). علامه طباطبايي سروده است: {Sهمي گويم و گفته ام بارها# بود كيش من مهر دلدارهاS} {Sچه فرهادها مرده در كوه ها# چه حلاج ها رفته بر دارهاS} {Sپرستش به مستي است در كيش عشق # برونند زين حلقه هشيارهاS} {Sبه شادي و آسايش و خواب و خور# ندارند كاري دل افكارهاS} {Sچه دارد جهان جز دل و مهر يار# مگر تو ده هايي و پندارهاS} جهت مطالعه بيشتر در اين زمينه ها ر.ك: 1- اسرار الصلوة،ميرزا جواد ملكي تبريزي 2- المراقبات،ميرزا جواد ملكي تبريزي 3- در آسمان معرفت،حسن زاده آملي 4- نامه ها و برنامه ها،حسن زاده آملي 5- خودشناسي براي خودسازي،مصباح يزدي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.